English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6544 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
navy component U نیروی دریایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
air force component U نیروی هوایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
army landing forces U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
air force component U نیروی هوایی شرکت کننده در عملیات
service component U نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات
component change order U دستورالعمل تغییر یک نیروی شرکت کننده در عملیات
army commander U فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
theater army U نیروی زمینی صحنه عملیات
chief army censor U افسر نافر فرماندهی عملیات مشترک نیروی زمینی
task unit U نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
control ship U ناو کنترل کننده عملیات دریایی
naval aviation U قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
underwriters U صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
underwriter U صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
strength group U گروه عمده قوای دریایی درعملیات اب خاکی
Marine Corps U نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
naval landing party U تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
joint U نیروهای مشترک عملیات مشترک
farmgate type operations U رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
midshipman U افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
theater U صحنه عملیات صحنه
blue water school U انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
commandant of marine corps U فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
visiting correspondent U نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
theater of operations U صحنه عملیات
scene of action U صحنه عملیات
hard port U فرمان سمت را به سمت مغناطیسی تغییر دهید درعملیات دریایی
intratheater U داخل صحنه عملیات
army in the field U ارتش مستقر در صحنه عملیات
advance base U پایگاه مقدم صحنه عملیات
theater army U ارتش مستقر در صحنه عملیات
sea power U قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
authorized strength of theater U استعداد مجاز صحنه عملیات از نظر پرسنلی
joint force U نیروی مشترک
joint amphibious operations U عملیات مشترک اب خاکی
air sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air ground operations U عملیات مشترک زمینی وهوایی
air ground section U قسمت عملیات مشترک زمینی و هوایی
air ground system U سیستم عملیات مشترک زمینی و هوایی
juggernauts U نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernaut U نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
c & f U قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
joint task force U نیروی ماموریت مشترک ازنیروهای مسلح
joint operations U عملیات مشترک مابین نیروهای مسلح ارتش
army operations center U مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
bureau of naval personnel U اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
air frieghting U بار غیر تاکتیکی هوایی عملیات مشترک زمینی وهوایی
boat lanes U خط سریال هجوم قایقها درعملیات اب خاکی ستون قایقهای هجوم کننده
joint petroleum office U دفتر امور سوخت رسانی مشترک نیروهای مسلح درصحنه عملیات
armada U نیروی دریایی
naval U نیروی دریایی
armadas U نیروی دریایی
navies U نیروی دریایی
navy U نیروی دریایی
naval forces U نیروی دریایی
cooperative scorer U بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
chief of naval operations U فرمانده عملیات دریایی
naval district U ناحیه عملیات دریایی
maritime operations U عملیات دریایی یا ناوگانی
task force U نیروی اجرای عملیات
task forces U نیروی اجرای عملیات
Admiralty U اداره نیروی دریایی
naval attache U وابسته نیروی دریایی
shore patrol U پلیس نیروی دریایی
sea captain U فرمانده نیروی دریایی
naval U وابسته به نیروی دریایی
naval appropriation bill U بودجه نیروی دریایی
army in the field U نیروی زمینی درصحنه عملیات
jaygee U ناوبان یکم نیروی دریایی
numbered fleet U ناوگان زیرامر نیروی دریایی
Admiralty U ادارهء نیروی دریایی دریاسالاری
i have served in the navy U در نیروی دریایی خدمت کرده ام
seaman recruit U سرباز ساده نیروی دریایی
deputy chief of naval operation U جانشین فرماندهی نیروی دریایی
assault shipping U ترابری دریایی در عملیات هجومی اب خاکی
pathfinder U راهنمای مسیر پرواز یا عملیات دریایی
pathfinders U راهنمای مسیر پرواز یا عملیات دریایی
attack force U نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
service element U عنصری از نیروهای مسلح که در عملیات شرکت دارد
army personnel center U مرکز عملیات پرسنلی نیروی زمینی
army personnel system U سیستم عملیات پرسنلی نیروی زمینی
decree U حکم صادره از محاکم نیروی دریایی
sea power U نیروی دریایی کشور حاکم بر دریاها
middy U دانشجوی سال دوم نیروی دریایی
plebe U دانشجوی سال اول نیروی دریایی
decreed U حکم صادره از محاکم نیروی دریایی
boot camps U اردوگاه تعلیمات نظامی نیروی دریایی
plebeians U دانشجوی سال اول نیروی دریایی
decreeing U حکم صادره از محاکم نیروی دریایی
plebeian U دانشجوی سال اول نیروی دریایی
boot camp U اردوگاه تعلیمات نظامی نیروی دریایی
decrees U حکم صادره از محاکم نیروی دریایی
midshipman U دانشجوی سال دوم نیروی دریایی
an system U سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
underway U در جریان در راه عملیات لجستیکی سیال دریایی
intracoastal sealift U سیستم حمل و نقل دریایی ساحلی در عملیات
privateering U شرکت کشتیهای غیر نظامی درجنگ دریایی piracy
main body U عمده قوای کاروان دریایی نیروی اصلی تک
teleman U افسر مامور رمز ومخابرات نیروی دریایی
reefer U لباس دانشجویان و درجه داران نیروی دریایی یخچال
pleb U خشن ورذل دانشجوی سال اول نیروی دریایی
reefers U لباس دانشجویان و درجه داران نیروی دریایی یخچال
prize court U شعبهای از دادگاه اداره نیروی دریایی که باامور....کاردارد
common emitter U با ساتع کننده مشترک
component forces U نیروهای تشکیل دهنده یک یکان یکانهای تابعه قسمتهای تابعه یک عملیات مشترک
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
scene U مجلس پرده جزء صحنه نمایش صحنه
scenes U مجلس پرده جزء صحنه نمایش صحنه
participating U شرکت کننده
participative U شرکت کننده
entry U شرکت کننده
contributors U شرکت کننده
participant U شرکت کننده
participants U شرکت کننده
contributor U شرکت کننده
napped U بهترین شرکت کننده
nap U بهترین شرکت کننده
supply company U شرکت تامین کننده
napping U بهترین شرکت کننده
supplier U شرکت تولید کننده
naps U بهترین شرکت کننده
symposiast U شرکت کننده درسمپوزیم
participant observer U مشاهده گر شرکت کننده
suppliers U شرکت تولید کننده
marathoner U شرکت کننده ماراتون
blocking force U نیروی سد کننده
bidder U شرکت کننده در مناقصه یامزایده
olympian U شرکت کننده بازیهای المپیک
sortie reference U تعدادهواپیماهای شرکت کننده درپرواز
bidders U شرکت کننده در مناقصه یامزایده
crusader U شرکت کننده درجنگهای صلیبی
tenderer U شرکت کننده در مناقصه یامزایده
tenderer U شرکت کننده در مزایده یامناقصه
merrymaker U شرکت کننده درجشن وسرور
crusaders U شرکت کننده درجنگهای صلیبی
walker U شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
walkers U شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
oldster U ادم کار کشته که چهار سال در نیروی دریایی کار کرده باشد
army of occupation U نیروی اشغال کننده
threat force U نیروی تهدید کننده
counterpoise U نیروی متعادل کننده
equalizing force U نیروی برابر کننده
moving power U نیروی جابجا کننده
magnetizing force U نیروی مغناطیسی کننده
holding force U نیروی تثبیت کننده
service element U عنصرشرکت کننده در عملیات عنصرخدماتی
naval support U یکان پشتیبانی کننده دریایی
subchaser U تعقیب کننده زیر دریایی
producer U شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
deathlete U شرکت کننده در مسابقه دهگانه دو و میدانی
sortie number U تعداد هواپیماهای شرکت کننده در پرواز
pentathlete U شرکت کننده در مسابقه پنجگانه دو و میدانی
fleet U گروه قایقهای شرکت کننده درمسابقه
producers U شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
fleets U گروه قایقهای شرکت کننده درمسابقه
semi-finalist U شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
semi-finalists U شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
hurdler U شرکت کننده در مسابقه پرش از مانع
p force U نیروی جلوبرنده یاپرت کننده
righting moment U نیروی راست کننده ناو
reinforcing U نیروی تقویتی تقویت کننده
area coordination group U گروه هماهنگ کننده عملیات منطقه
bilge blocks U قسمتهای تولید کننده فشار دریایی
attack transport U ناوحمل و نقل شرکت کننده درنیروی اب خاکی
pacer U شریک نوبتی بازیگروقتی که شرکت کننده کم باشد
range markers U علامت تعیین کننده مسیر عملیات اب خاکی در شب
veteran U سرباز قدیمی یاسرباز شرکت کننده درجنگهای گذشته
veterans U سرباز قدیمی یاسرباز شرکت کننده درجنگهای گذشته
campers U شرکت کننده در اردو کسی که در چادر زندگی میکند
camper U شرکت کننده در اردو کسی که در چادر زندگی میکند
off roader U شرکت کننده در مسابقه مخصوص در مسیر طولانی در زمینهای ناهموار
forty niner U شرکت کننده در مهاجرت سال 9481 بکالیفرنیا درجستجوی طلا
seabee U گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
entrymate U اسب شرکت کننده همزمان بااسب دیگر برای شرط بندی
joint venture U سرمایه گذاری مشترک تجارت مشترک
common divisor U مقسوم علیه مشترک بخشیاب مشترک
off roader U شرکت کننده درمسابقه موتورسیکلت رانی درزمینهای ناهموار برای چندصد مایل
pcm U شرکت تولید کننده تختههای جانبی که سازگار کامپیوتر تولیدکننده دیگر باشند
COMPAQ U شرکت کامپیوتر شخصی آمریکایی که اولین تولید کننده برای IBMPC بود
operation research U تحقیق درعملیات
remanence U چگالی شار باقیمانده در یک ماده بعد از از بین رفتن نیروی مغناطیس کننده
carries U سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
parameter U کلمه داده که حاوی اطلاعات بیان کننده حدود یا عملیات یک تابع یا برنامه است
carried U سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carry U سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
parameters U کلمه داده که حاوی اطلاعات بیان کننده حدود یا عملیات یک تابع یا برنامه است
flag U ترتیب کد که به گیرنده اطلاع میدهد که حروف بعدی بیان کننده عملیات کنترلی است
flags U ترتیب کد که به گیرنده اطلاع میدهد که حروف بعدی بیان کننده عملیات کنترلی است
carrying U سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
third party lease U توافقنامهای که بوسیله ان یک شرکت مستقل تجهیزاتی رااز سازنده خریده و به استفاده کننده کرایه میدهد
commitment board U هیئت بررسی وضع پرسنل شرکت کننده در رزم کمیته تشخیص سلامت فکری افرادجنگی
subscribers U مشترک روزنامه وغیره مشترک
subscriber U مشترک روزنامه وغیره مشترک
shore party U گروه پیشرو ساحلی درعملیات اب خاکی
Recent search history Forum search
2Some of my translations are missing !
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1confinement factor
1They decided to buy the company outright.
1معنی lead lag compensator
1مدیرامورمالی شرکت
4express, overexpression
1بدین وسیله از شما صمیمانه دعوت به عمل می آید، تا در برنامه ی که به مناسبت سپاس گذاری و قدر شناسی از مساعدت های مالی کشور جاپان، که از جانب اداره محلی بامیان برنامه ریزی گردیده است، شرکت ورزیده ممنون
1a food shop let us "eat now,pay later"thanks to the Barrett name.
1offshoring
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com